کد مطلب:4001
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:21
مشكلات ارتباط با حوزه بين دانشگاه چيست؟
شايد اولين گام و اساسي ترين قدم در پيوند بين اين دو مراكز (حوزه و دانشگاه)، همين احساس نياز و ضرورت باشد، كه شما به اين مسأله مهم و حياتي عنايت داشته ايد. اگر اين توجه و تأمّل در ميان حوزويان و دانشگاهيان گسترش يابد، و به صورت امري عمومي و همگاني درآيد، و قاطبة عناصر واعضاي اين دو مركز، براي محقَّق ساختن آن تفكر و تدبّر كنند، و آنرا از افراد مسؤول و مافوق خودشان مطالبه كنند، پيوند بين حوزه و دانشگاه، جنبة عملي به خودش خواهد گرفت.
ولي تا زماني كه فقط شعار تعداد اندكي از افراد در دو مركز باشد، شمار كثيري از اعضاي شاغل در حوزه و دانشگاه، به اين امر نينديشند و فكر نكنند، و تنها تعداد اندكي در سالروز شهادت استاد شهيد دكتر مفتح، به برپايي مراسمي محدود و سمبليك اكتفا كنند، مراسمي كه حتي قاطبه دانشگاهيان و حوزويان نيز از آن مطلع نشوند، تا زماني كه بخش اعظمي از روحانيان و استادان مراكز آموزش، ممكن است حتي از سالروز شهادت شهيد مفتح و روز وحدت حوزه و دانشگاه بي خبر باشند، و بمانند، چه رسد به اين كه براي تحقق آن فكر و انديشه كنند، وحدت بين حوزه و دانشگاه عملي نخواهد شد.
بنابراين عمده ترين مانع و مشكل به نظر ما، اين است كه صاحبان خرد و انديشه، و حاملان كتاب و فن در اين دو مركز، ضرورت و اهميّت وحدت حوزه و دانشگاه را به روشني درك و فهم نكرده اند. اگر اين درك و نياز توأمان در دو قشر بوجود آيد، طبعاً نشستها و تجمّعها و رايزني ها، منجر به پيدا كردن راهها و روشهاي وحدت، و شناسايي موانع و مشكلات، خواهد شد.
علاوه بر آنچه ذكر شد، كه مهم ترين مشكل است، مي توان مواردي از قبيل سيستم متفاوت آموزشي حوزه و دانشگاه، مدارك اخذ شده متفاوت، تفاوت اعتبار مدارك، و تفاوت دروس و سرفصل دروس، و...از مسايلي است كه به عدم وحدت دامن مي زند. ولي اگر روزي دو مركز از يك اعتبار و جايگاه، و داراي مدارك معتبر و شناخته شده، متون آموزشي مورد قبول طرفين، سيستم مورد قبول دو مركز، و ... برخوردار شوند، و به اين صورت راه اندازي شود، شايد در كانون فوق (حوزه و دانشگاه)،احساس جدايي بين خودشان نكنند.
ولي تا زماني كه حوزويان احساس كنند آنها هستند كه اسلام شناس تربيت مي كنند، و در مسايل مهم فلسفه و عرفان و كلام و .... صاحب نظرند، و دانشگاهها در اين رشته ها غنا ندارند، و متقابلاً دانشگاهها نيز احساس كنند در اين رشته ها از غناي بيشتري از حوزه برخوردارند. تا زماني كه حوزه، سيستم آموزشي خودش را بهترين سيستم،و دانشگاه، سيستم خودش را بهتر بداند، تا زماني كه حوزه احساس كند بهترين متون آموزشي ـ با همه تفاوتهايي كه در مراكز مختلف وجود دارد، و در سطح كشور از يكنواختي برخوردار نيست ـ را دارد، و دانشگاه نيز چنين احساس متقابلي داشته باشد، تا زماني كه هر كدام از مراكز فوق به انكار ديگري بپردازد، حوزه، دانشگاهها را مركز پرورش افراد بي دين و لامذهب بشمارد، و دانشگاه، حوزه را به نحو ديگري متهم نمايد، تا زماني كه هر كدام خود را از ديگري برتر بداند، و ... ، وحدت بين حوزه و دانشگاه امري محال و ناشدني است.
بنابراين در ابتدا بايد يك باور عميق در ضرورت وحدت بين افراد اين دوكانون دين و دانش، برقرار گردد، و در مراحل بعد از انكار و تخريب يكديگر بپرهيزند، و هر كدام مؤيد و مكمل ديگري بشود، و... ؛ در اين صورت، حوزه و دانشگاه نه تنها به هم نزديك، بلكه يكي خواهد شد.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.